جدول جو
جدول جو

معنی صیقل دادن - جستجوی لغت در جدول جو

صیقل دادن
زدودن، جلا دادن، صیقل زدن
تصویری از صیقل دادن
تصویر صیقل دادن
فرهنگ فارسی عمید
صیقل دادن
(خوا / خا کَ / کِ دَ)
جلا دادن. روشن ساختن. افروختن. زدودن:
خاک زنگار برآورد خوشا زنگاری
که دهد آینۀ دیده و دل را صیقل.
سلمان (از آنندراج).
نمیدانم که صیقل داده مرآت ضمیرم را
که زنگ خانه آیینه می ریزد غبار من.
محمداسحاق شوکت (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
صیقل دادن
مالیدن زدودن پرداخت کردن
تصویری از صیقل دادن
تصویر صیقل دادن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صیقل کردن
تصویر صیقل کردن
زدودن، جلا دادن، صیقل زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فیصل دادن
تصویر فیصل دادن
فیصله، به انجام رساندن کارها، خاتمه دادن، فیصله دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صیقل زدن
تصویر صیقل زدن
زدودن
جلا دادن، صیقل دادن، صیقل کردن
فرهنگ فارسی عمید
(خَ شُ دَ)
تصدق. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (دهار). تزکی. (تاج المصادر بیهقی). چیزی در راه خدا دادن: چندان صدقه دادند که آن را اندازه نبود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 517). رجوع به صدقه شود
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا نِ / نَ دَ)
صیقلی کردن. جلا دادن. روشن کردن. زدودن:
گر تن خاکی غلیظ و تیره است
صیقلش کن زآنکه صیقل گیره است.
مولوی.
ز اشتیاقت صیقل آیینۀ جان میکنم
از برایت قصر میناکار سامان میکنم.
سعیداشرف (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا کَ دَ)
دختری یا زنی را به عقد منقطع بمردی شوی دادن. به متعه دادن او را. به نکاح موقت او را بمردی دادن
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا گُ تَ دَ)
روشن کردن. جلا دادن. زدودن:
در هر نفس که از دل آگاه میزنی
صیقل به روی آینۀ ماه میزنی.
طاهر نصرآبادی (از آنندراج).
چو از زخمه صیقل زدی تار را
مقام دگر شد خریدار را.
ملاطغرا (از آنندراج).
ای دل بموج اشک سیاهی مبر ز چشم
صیقل مزن که آینه ام را جلا بس است.
کلیم کاشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ)
در تداول، چیزی مدور را در زمین به حرکت درآوردن. چیز مدوری را با تکانی در سطحی به غلطیدن داشتن. مدحرجی را غلطانیدن بر سطحی. (یادداشت مؤلف). رجوع به غل خوردن و غل دادن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از صدقه دادن
تصویر صدقه دادن
چیزی در راه خدا دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیصل دادن
تصویر فیصل دادن
فرجام دادن حل و فصل کردن (امور)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیقه دادن
تصویر لیقه دادن
لیق دان. توضیح این کلمه بصورت لیفه دان هم آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صیقل زدن
تصویر صیقل زدن
روشن کردن، جلا دادن
فرهنگ لغت هوشیار
اگر محبوس بیند که صدقه می داد، دلیل است که آزاد شود. اگر وامدار بیند، وامش گذارده شود. اگر زندان دید، خلاصی یابد. اگر ملحدی بیند، مسلمان شود. صدقه دادن به هر نوع که باشد، دلیل بر سعادت دو جهانی است. جابر مغربی
اگر عالمی بیند که صدقه داد، دلیل است که از عمر او فائده به مردم رسد. اگر بیند پادشاه صدقه داد، دلیل که عدل او به همه کس رسد. محمد بن سیرین
دیدن صدقه داد، دلیل ایمنی و آسایش است. اگر رنجوری بیند، از رنج خلاص شود.
فرهنگ جامع تعبیر خواب