جلا دادن. روشن ساختن. افروختن. زدودن: خاک زنگار برآورد خوشا زنگاری که دهد آینۀ دیده و دل را صیقل. سلمان (از آنندراج). نمیدانم که صیقل داده مرآت ضمیرم را که زنگ خانه آیینه می ریزد غبار من. محمداسحاق شوکت (از آنندراج)
جلا دادن. روشن ساختن. افروختن. زدودن: خاک زنگار برآورد خوشا زنگاری که دهد آینۀ دیده و دل را صیقل. سلمان (از آنندراج). نمیدانم که صیقل داده مرآت ضمیرم را که زنگ خانه آیینه می ریزد غبار من. محمداسحاق شوکت (از آنندراج)
تصدق. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (دهار). تزکی. (تاج المصادر بیهقی). چیزی در راه خدا دادن: چندان صدقه دادند که آن را اندازه نبود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 517). رجوع به صدقه شود
تصدق. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (دهار). تزکی. (تاج المصادر بیهقی). چیزی در راه خدا دادن: چندان صدقه دادند که آن را اندازه نبود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 517). رجوع به صدقه شود
روشن کردن. جلا دادن. زدودن: در هر نفس که از دل آگاه میزنی صیقل به روی آینۀ ماه میزنی. طاهر نصرآبادی (از آنندراج). چو از زخمه صیقل زدی تار را مقام دگر شد خریدار را. ملاطغرا (از آنندراج). ای دل بموج اشک سیاهی مبر ز چشم صیقل مزن که آینه ام را جلا بس است. کلیم کاشی (از آنندراج)
روشن کردن. جلا دادن. زدودن: در هر نفس که از دل آگاه میزنی صیقل به روی آینۀ ماه میزنی. طاهر نصرآبادی (از آنندراج). چو از زخمه صیقل زدی تار را مقام دگر شد خریدار را. ملاطغرا (از آنندراج). ای دل بموج اشک سیاهی مبر ز چشم صیقل مزن که آینه ام را جلا بس است. کلیم کاشی (از آنندراج)
در تداول، چیزی مدور را در زمین به حرکت درآوردن. چیز مدوری را با تکانی در سطحی به غلطیدن داشتن. مدحرجی را غلطانیدن بر سطحی. (یادداشت مؤلف). رجوع به غل خوردن و غل دادن شود
در تداول، چیزی مدور را در زمین به حرکت درآوردن. چیز مدوری را با تکانی در سطحی به غلطیدن داشتن. مدحرجی را غلطانیدن بر سطحی. (یادداشت مؤلف). رجوع به غل خوردن و غل دادن شود
اگر محبوس بیند که صدقه می داد، دلیل است که آزاد شود. اگر وامدار بیند، وامش گذارده شود. اگر زندان دید، خلاصی یابد. اگر ملحدی بیند، مسلمان شود. صدقه دادن به هر نوع که باشد، دلیل بر سعادت دو جهانی است. جابر مغربی اگر عالمی بیند که صدقه داد، دلیل است که از عمر او فائده به مردم رسد. اگر بیند پادشاه صدقه داد، دلیل که عدل او به همه کس رسد. محمد بن سیرین دیدن صدقه داد، دلیل ایمنی و آسایش است. اگر رنجوری بیند، از رنج خلاص شود.
اگر محبوس بیند که صدقه می داد، دلیل است که آزاد شود. اگر وامدار بیند، وامش گذارده شود. اگر زندان دید، خلاصی یابد. اگر ملحدی بیند، مسلمان شود. صدقه دادن به هر نوع که باشد، دلیل بر سعادت دو جهانی است. جابر مغربی اگر عالمی بیند که صدقه داد، دلیل است که از عمر او فائده به مردم رسد. اگر بیند پادشاه صدقه داد، دلیل که عدل او به همه کس رسد. محمد بن سیرین دیدن صدقه داد، دلیل ایمنی و آسایش است. اگر رنجوری بیند، از رنج خلاص شود.